مردم در هلند نمیتوانند فارسی بخوانند

چند ماه قبل به شکل غیرمنتظرهای پیامهایی در تلگرام از افراد متفاوت دریافت کردم مبنی بر اینکه مطالب وبلاگ من را دوست دارند و امیدوار هستند که بیشتر بنویسم. آن زمان این مطلب کوتاه را نوشتم اما منتشرش نکردم چراکه بسیار کوتاه بود و نامی نیز برایش نمیتوانستم پیدا کنم. اما اکنون دیگر کوتاهی نوشتهها برایم کماهمیتتر است. نوشتهٔ یادشده به شکل زیر بود:
در هفتهای که گذشت به شکل غیر منتظرهای پیامهایی در تلگرام از افراد متفاوت دریافت کردم مبنی بر اینکه مطالب وبلاگ من را دوست دارند و امیدوار هستند که بیشتر بنویسم. برایم غیرمنتظره و جالب بود چرا که گمان میکردم در دریای مطالب اینترنت، وبلاگ من مانند قطرهای ناپیداست و دیده نخواهد شد. شاید هم آنها اول حساب تلگرامم را دیدند و بعداً با جستجوی اسمم به این وبلاگ رسیدند. بهرحال هرچه که بود، جالب بود. راستش را بخواهید کمی هم احساس خجالت کردم.
متاسفانه مدت بسیار زیادیست که علیرغم میلام به نوشتن، دیگر نمینویسم. هرچند که من عاشق زبان فارسی هستم، اما جناب چرخ گردون اهمیتی برای اینچیزها قائل نیست. عجالتا به زبان انگلیسی و منحصرا مطالب فنی مینویسم چرا که در هلند نمیتوانند فارسی بخوانند و میخواهم که زمانی که برای نوشتن میگذارم، تاثیر مثبتی بر رزومهٔ کاریام داشته باشد و بتوانم به قول گفتنی پُز آن را بدهم.
چند وقت پیش رفتم تاریخچهٔ Git مطالب وبلاگم را نگاه کردم و محتواهایی که آنها را حذف کرده بودم را پیدا کردم. آدم بهتر است اینکارها را نکند چون حتماً در آن زمان دلیلی برای حذف کردن آنها وجود داشته. دیگر از Git برای نوشتههای وبلاگم استفاده نخواهم کرد چراکه بهنظرم واقعیتر خواهد بود. چیزها حذف میشوند، تو گویی که هیچوقت وجود نداشتهاند، نمادی از زندگیِ واقعی.